مرلوپونتی در پدیدارشناسی ادراک نخست خطوط کلی مرادِ خود از «پدیدارشناسی» را ترسیم میکند: توصیف ارتباط مستقیم و پیشاتأملیِ ما با جهان پیرامونمان در ادراک. باقیِ کتاب به بسط تبیینی پدیدارشناختی از عناصر گوناگونِ تجربهی ادراکی ما میپردازد، عناصری مانند آگاهی ما از بدن خودمان، جهان اجتماعیِ افراد دیگر، زمان و مکان چنانکه «زیسته» میشوند، تاریخ، آزادی و کنش، و کوگیتو. این تبیین او را قادر میسازد تا مشارکتی بدیع و روشنگر در بحث دربارهی موضوعات سنتی فلسفه داشته باشد، موضوعاتی همچون مسئلهی ذهن- بدن، نسبت آگاهی با ناخودآگاه، توضیح رفتار انسان، آزادی اراده، نسبت فرد با جامعه و معنای تاریخ و ارتباط آن با سیاست. آنچه از این مباحث به دست میآید دیدگاهی خاص در باب انسانیتِ ما بهمثابهی موجوداتی بدنمند است که فعالانه در این جهان شرکت دارند و در نتیجه در آن به معنا دست مییابند.
0 نظر