موضوعات
- داستان و رمان
- آشپزي
- آموزش و پژوهش
- بازی
- بازي فکري
- پازل
- پرفروش ترين کتاب ها
- تاريخ علم
- تاريخ و جغرافيا
- تازه هاي کتاب
- تجديد چاپ
- تقویم و سر رسید
- حسابداري
- دين و مذهب
- رسانه ها و شبکه ها
- روانشناسي
- زبان
- زندگي نامه و خاطرات
- سفرنامه
- سلامتي و بهداشت
- طالع بيني و تعبير خواب
- طنز
- عرفان
- علمي
- علوم انساني
- علوم پايه
- فرهنگ و دايرة المعارف
- فصلنامه و مجله
- کار و بازاريابي
- کتاب هاي نفيس
- کتب ادبي
- کشاورزي و گل و گياه
- کمک درسی
- کودک و نوجوان
- گالری
- نقد و بررسي - تحليل و تفسير
- ورزش
- هنر
صدا گفت: «فرصت دیگر؟» نفس مرد بند آمد. پلک هایش که روی هم افتادند، قطره های ریز و درشت از میان آن ها پایین غلتیدند. باز لحظه ای به فکر فرورفت: «خدایا، یعنی می شود؟!» جناب عزراییل با نگاه به مرد که قالب تهی کرده بود، پوزخندزنان، دور شد. رفته رفته حال مرد بهتر شد. خدا برای یار سوم فرصت دیگری به او داد. نویسنده به اینجا که رسید، صدایی شنید. «آماده ای؟»
0 نظر