"رقص خورشید در روز ابری" به قلم "حنا مینه" روایتی است سحرآمیز از نبرد دو جهان؛ نزاعی درازمدت که همچون آتشی وحشی از مبارزانش تغذیه می کند؛ نه از بین می رود و نه بیشتر می شود. آتشی که هرگاه تعادلش بین ماده و متعلقات نامحسوس و بین آنهایی که می بینندش و آنهایی که آرزو می کنند ببینندش آشفته می شود، به تمسخر جان ها می پردازد. و "رقص خورشید در روز ابری" قصه ی جان ناتوانی را روایت می کند که درون و بیرونش از جنگ، خسته و آزرده است. بی عدالتی براساس عدالت با خود عدل به مخالفت می پردازد و تاریکی با وجود شمع از نور متنفر است.
0 نظر