غبار بنفش هجو تجارت گرایی در برابر یاری ، هجو عشق کاسبکارانه در برابر عشق بی آلایش و هجو کوته بینی است که دوستی را از بین می برد . همه این ها مثل << ابر هایی از غبار تیره >> هستند که طلوع زرین را محو می کنند . شخصیت هایی که سر انجام از پس این غبار تیره آشکار می شوند ، با زنده کردن عشقی که سرمایه داری آن را به بردگی کشانده ، عمل نهایی _ آمیزه ای از نماد و نمایش _ را ممکن می سازند . این نمایش نامه چیزی است که اوکیسی زمانی گفته بود : << نمایش باید تفسیری از خود زندگی باشد .>>
0 نظر