عروس می گوید: «فرمانده کیست؟» می گیم: «فرمانده منم» می گوید: «اگر من را آزاد کنی، برایت اسباب بازی می خرم.» می گویم: «نه!» عروس به این طرف و آن طرف اتاق نگاه می کند. ناگهان می گوید: «اگر مرا آزاد کنی. مادرت می شوم.»
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر