کتاب شب چراغ (2جلدی)/ پشت میز کارش نشست و به گوشه ای خیره ماند. گرفتن هر تصمیمی برایش سخت بود و حتی غیر ممکن. با صدایی که فقط درون ذهن آشفته اش می چرخید با خود حرف می زد و افکارش عین کلافی سردرگم در هم می پیچید. جواب پروفسور را چه باید می داد؟
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر