کتاب قله ها و دره ها/ اوایل یک غروب بارانی در نیویورک، "مایکل براون" با عجله برای ملاقات با دوستی رفت که به او گفته بود شاید بتواند در هنگام گرفتاری به او کمک کند. هنگامی که او وارد آن کافه کافه کوچک شد، نمی دانست ساعت های بعد برای او چقدر ارزشمند خواهند بود.
0 نظر