کتاب داستان خیاط : گرترود در حالی که درآن جمع می درخشید بازو به بازوی پدرش با اطمینان حرکت می کرد. مادرش موریل به گریه افتاد. از شدت خوشحالی قرمز شدده بود و نمی توانست نفس بکشد....
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر