کتاب وزغ جهنده : سایمون ویهلر را در حال چرت زدن در کنار بخاری عرق فروشی کهنه کمپ معدنچیان آنجلز پیدا کردم که سری طاس و هیکلی چاق داشت و صورتی که ظاهرا ساده و نفوذ ناپذیر بود. او چرتش پاره شد و سلام و علیک گفت....
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر