30% OFF
سرگذشت ملال انگیز

کتاب سرگذشت ملال انگیز/ مدتی هر دو ساکت بودیم. کاتیا آهسته آهسته دست به زلفش برد و موهایش را جمع و جور کرد، کلاهش را به سر گذاشت، بعد نامه ها را مچاله کرد و در کیف گذاشت...

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

0 نظر