کتاب بهترین کارلسون دنیا: لحظه ها می گذشت. باران می بارید و اریک منتظر بود. بعد ناگهان شنید که عمو یولیوس با فریاد دل خراشی از توی اتاق خواب کمک می خواهد.....
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر