کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه: آقای طالقانی که تا آن موقع ساکت بود و نظاره می کرد، ناگهان از کوره در رفت. قرآن را بست و مثل ببری فریادی کشید. و گفت: به حضرت عباس من دیگر این جا نمی مانم. این چه وضعی است که درست کرده اید؟ همه میخکوب شدند...
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر