کتاب خاطرات کاملا حقیقی یک سرخپوست، خانم جرمی پرسید:داری به چی می خندی؟ گفتم: قبلا فکر می کردم دنیا به قبیله های مختلف تقسیم می شه. سیاها، سفیدا، سرخ پوستا، سفید پوستا. اما الان می بینم که اشتباه می کردم دنیا به دوتا قبیله تقسیم میشه: اونایی که عوضی ان و اونایی که نیستن. از کلاس اومدم بیرون احساس می کردن می خوام بزنم و برقضم این ماجرا امید را در من زنده کرد. و ذره ای شادی به زندگی ام بخشید...
0 نظر