کتاب روز هفتم، اگر نخوانده بود آن دشتستانی شیرین و شور انگیز را امروز می رفتم به دیروز، دیروز چهل و هشت سال پیش. به(کتل ملو) به ( پیچ گلو خواجه) و به آن راه هزار خم شیراز به کازرون؟ گردنه را سرازیر شده بودیم ماشین سنگین باری را رها کرده بود، مرا نیز از خویشتن رهانیده بود. سرازیری را می راند و دشتستانی دلتنگ همان حوالی را می خواند و من مست بودماز آواز این راننده جنوبی.
0 نظر