کتاب لیلا : اثر فریدون زعیم اوغلو با ترجمه حسین تهرانی که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.این داستان مربوط به دوران قدیم است؛ ولی یک داستان قدیمی نیست. در رمان لیلا، علاوه بر سرگذشت این خانواده، فضای فرهنگی حاکم بر ترکیه دهه پنجاه و شصت میلادی و وضعیت سخت اقتصادی آن دوران نیز روایت‌شده است؛ وضعیتی که به مهاجرت گسترده اتباع ترکیه به‌عنوان کارگر ساده به آلمان انجامید. بخشی از متن کتاب: مادرم می‌گوید بهتر‌است اول هلو را خورد و بعد خربزه را. خربزه را به چهار قسمت تقسیم می‌کند، چاقو را موازی با خطوط روی آن از یک سر خربزه به سر دیگر آن می‌کشد . بعدازآن به تکه‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کند.با تنها چنگال استیل موجود، تکه‌ای از خربزه را به من می‌دهد و دستش را زیر چانه‌ام نگه می‌دارد. گاز می‌زنم و قارچ خربزه را آن‌قدر می‌جوم تا آبش از چانه‌ام جاری شود... . گردنبندت کجاست؟ می‌گویم: همان‌جا که بقیه خرت‌و‌پرت‌هایم هستند... . چه خرت‌و‌پرت‌هایی جمع کرده‌ای ؟ چیز‌های بچه‌گانه،مهره‌های کوچک و گرد... . مهره؟ می‌گویم بله، مهره، چوب‌های کوچک شیاردار... . می‌گوید: آن‌ها چوب خراطی هستند. پس چنگیز چوبت را خراطی کرده. چه نقشی روی آن انداخته است؟ اسمم را... .