کتاب نامو دختری در آفریقا/ نامو آنقدر حرف زد تا هوا تاریک شد و نسیم شبانگاهی خوشه های ذرت را به خش خش در آورد . دو شبح دیگر زیر نور ستاره ها جلو آمدند ؛ چهره مادر جوان بود ؛ خیلی جوان ......
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر