کتاب هوای دلبستگی: آیلی سر به زیر انداخته و خط های روی شلوار جینش همه ی آن چیزی بود که می دید. حس عجیبی داشت. انگار یکبرا چند تنی از روی شانه هایش برداشته شده و حالا انتظار می کشید بشنود آن چیزی که این مدت خواب و خوراک را حرامش کرده بود، اما نمی خواست او با سوال هایش گیج شود.
0 نظر