30% OFF
قمار باز (با نه تفسیر)

کتاب قمار باز : بالاخره بعد از دو روز مرخصی برگشتم. خانواده ای که برایشان کار میکنم، سه روزی می شود که به رولتن بورگ آمده اند.خدا می داند که چرا فکر میکردم دارند انتظارم را می کشند: اما در اشتباه بودم. ژنرال در عین بی اعتنایی نگاهی به سرتاپایم انداخت چند کلمه ای از سر بنده نوازی با من حرف زد و بعد حواله ام داد به خواهرش ....

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

0 نظر