کتاب حبسیه های یک ماهی:تور بر سینه سراب نشسته است لرزه بر آبشار نور افتاد/ پیرمردی سوار بر قایق باز دریا دلش به شور افتاد/ آمد و تور تور نمایش را باز همخوابه کرد با امواج/قهرمان همیشه دریا.حوریه. آخرش به تور افتاد...
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر