آناهیتا در می یابد که پدرش می خواهد او را به همسری رئیس قبیله درآورد. او باید با رئیس قبیله ازدواج کند، مردی که به نظرش نفرت انگیز است.آناهیتا تصمیم می گیرد سرنوشت خود را تغییر دهد. او مسابقه ای ترتیب می دهد و از خواستگارانش می خواهد راز معمایی را که او در قالی جهیزیه اش می بافد، پیدا کنند.
0 نظر