کتاب برانکارد دربستی/ داخل سنگر کمین، توی پوستین آرمان می افتم تا بهانه ای جفت و جور کنم و سر حرف را باز کنم. تک منور قرمزی، عین کبریت، توی آسمان کشیده می شود، می سوزد و با چتر سفید زیگزاگی پایین می آید و توی آب راکد هور خفه می شود.
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر