کتاب شهری چون بهشت/ من عشق را مثل تو رمانتیک ندیدهام. من عشق را به بند ناف آویزان دیدهام. حتی عشق را بخیه زدهام. عشق را دیدهام در حال خونریزی که هر چه ارگتین بزنی خون بند نیاد. عشق را دیدهام در ترس، ترس از پدر و مادر، ترس از زن و بچه، ترس از آبستنی. عشق را دیدهام در سقط جنین. عشق را دیدهام در چاقو که به سفیده ران خورده. آن هم برای یک لنگه ابروی همدم دندان طلا.
0 نظر