وقتی که محمدشاه قاجار چشم از جهان بست ناصرالدین میرزا پسر شانزده ساله او که سمت ولایتعهدى داشت در تبریز روزگار مىگذرانید. پس از مرگ محمدشاه، بیشتر رجال قاجارى و درباریان که از میرزا آقاسى دل خوشى نداشتند و همچون گرگى در انتظار فرو غلتیدن او بودند تا به پاره کردنش قیام کنند از دستورات او سرپیچى کرده و چوب لاى چرخ امورات گذاشتند تا برکنار گردد. میرزا آقاسى که به نیکى واقف بود از پس این همه دشمن و دسیسهگر برنمىآید به آستانه حضرت عبدالعظیم رفت و بست نشست، پس از اینکه ناصرالدین میرزا به تهران آمد فرار کرد و به کربلا رفت. چهل روزه پس از مرگ محمدشاه، این مهدعلیا، مادر ولیعهد بود که اداره امور را در دست داشت و زمینه دخالتهاى نارواى بعدى در مسایل کشور را فراهم مىآورد. در ایام ولایتعهدى ناصرالدین میرزا، میرزاتقىخان امیرنظام پیشکار او بود و رابطه عاطفى شاه آینده و پیشکارش نوعى مرید و مرادى بود و ناصرالدین میرزا به دلیل سمت مربىگرى امیرنظام بر او و نیز ویژگىهاى دیگر اخلاقى سخت شیفته او بود، از این روى با رسیدن خبر مرگ محمدشاه، امیرنظام لشکرى آراست و در رکاب شاه جوان به سوى تهران روانه شد. پس از ورود به تهران و برگزارى مراسم باشکوه استقبال، ناصرالدینشاه، امیرنظام را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خویش کرد. در ابتداى پادشاهى ناصرالدینشاه، برخى بلاد ایران دچار شورشها و ناثباتىهایى گردید که اوضاع را پیچیده مىکرد و اگر نبود تدبیرها و درایت اتابک اعظم، چه بسا رشته امور از دست مىرفت و زودهنگامتر بساط سلطنت استبدادى قاجاریان برمىافتاد
0 نظر