کتاب سور بز : اورانیا. پدر و مادر چندان لطفی در حق اش نکرده بودند. نامش آدم را به یاد ستاره ای در آسمان با فلزی معدنی می انداخت. به یاد همه چیز مگر زنی بلندبالا و خوش سیما با پوست آفتای سوخته و چشم های درشت و سیاه کم و بیش غمگین که از توی آینه به او نگاه می کرد .
0 نظر