کتاب نام تو زخم من است: هوا سرد است ...... و من تازه از خواب جنگل های کاج ...... به اتاق بازگشته ام ........ بخاری را از نفت پر کرده ای ...... و اتاق را از تاریکی ...... حالا دست های ما ....... آن قدر کوچک است و سرد ...... که در مشتی برف ...... ذوب می شود.
0 نظر