کتاب افسانه پدران ما: شما از زندگی نامه هایتان در کلوپ نسل سوم حرف می زدید. من در آلوئت بودم وقتی شما رد شدید بعد ابز هم شما را در یک سالن انتظار دیدم. این فکر در سرم ایجاد شد که این هدیه را به پدرم بدهم.
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر