کتاب زنی با دامنی شعر : زانگه که زبان از پی گفتار گشودیم ... تا دامنه عمر سرودیم و سرودیم ... بر گنج درست سخن نادره کاران ... در خود توان خرده ناچیز فزودیم ... بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم ... باشد که نباشیم و بدارند که بودیم.
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر