کتاب بچه های بدشانس 8( بیمارستان خطرناک): هر دو بیمار درد می کشیدند. یکی از اعضای V.F.D همان طور که آواز می خواند یک بادکنک قلابی داد به مرد و یک بادکنک را هم گره زد به گچ دست زن چون نمی توانست با دست شکسته آن را نگه دارد.
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر