کتاب حافظ نا شنیده پند/ صبح روز بعد پریشان تر از همیشه، به سوی خانه عبید به راه افتادم. مولانا عبید که تازه از سفر بامدادی برخاسته بود وقتی مرا دید گفت که قصد داشته اسحق را پی من بفرستد. ضرورتی نبود که از زندانی شدن شمس الدین بگویم چون از آن آگاه بود.
0 نظر