کتاب رفاقت به سبک تانک: بچه های گردان هرهر می خندیدند و کسانی که اسماعیل را کتک زده بودند به او چنگ و دندان نشان می دادند و تهدید به قتلش می کردند. فریاد زدم: مسخره بازی بسه ! واسه چی این بنده خدا را به این روز انداختید؟......
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر