کتاب قصه های صمد بهرنگ: ورزی روزگاری میان قوم اغوز پهلوانی بود به نام دومرول دیوانه سر. او را دیوانه می گفتند برای اینکه در کودکی نه گاو نر وحشی را کشته بود و کارهای بزرگ دیگری نیز کرده بود. حالا هم بر روی رودخانه ی خشکی پلی درست کرده بود و تمام کاروان ها و رهگذرها را مجبور می کرد که از پل او بگذرند.
0 نظر