کتاب زندگی من/ وقتی چشم بر جهان گشودم تنها نبودم، ما سه نفر بودیم. اولی همین که چشم باز کرد گریه سر داد و از همان لحظه دست از اشک ریزی برنداشته است، زندگی اش در میان آه و اشک سپری می شود. دومی بعد از نخستین برخوردش با گرفتاریها نتوانست خود را از چنگ شان برهاند...
0 نظر