کتاب دلواپسی های مگره/ مگره داشت صبرش را از دست می داد و نمی دانست چرا لوکا نمی آید بالا. هیچ دلیلی وجود نداشت که این دو نفر را تا خیابان شاتی یون تعقیب کنند. دش می خواس بداند وقتی رو به رو می شوند چه واکنشی نشان می دهند ...
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر