کتاب کیمیاگر : اسمش سانتیاگو بود وقتی روز سرازیر شد و آسمان به تاریکی زد با گلهاش به کلیسای متروک و مخروبهای رسید که سقف آن سالها پیش فرو ریخته بود و درخت چنار بزرگ و پر شاخ و برگی از محل نمازخانه آن سر برآورده، رو به آسمان داشت
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر