کتاب و عجیب که شمس ام می خوانند/ قدم به اسکله می گذارم ... مملو صداها، آدم ها، کافه ها ... شصت و سه ترانه فقرهای در بطری ... کتابم را می بندم ... جز من و تو ... بر ساحل کسی نیست.
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر