کتاب در تنگ : بعضی روزها لوسیل بوکولن دچار حمله های خاصی می شد. این حمله ها ناگهانی آغاز می شدو خانه را زیر و رو می کرد. میس آشبرتون با عجله راه می افتاد بچه ها را از سر راهش دور کند و نگذارد متوجه شوند، اما محال بود بتواند صدای جیغ ها و فریادهای او را بگیرد و نگذارد بچه ها صدای جیغ های او را بشنوند که از اتاق خواب می آمد و یا از اتاق پذیرایی یا نشیمن ...
0 نظر