کتاب بخت سپید زمستان: سرش به شدت درد می کرد. نفس کشیدن نیز برایش مشکل شده بود. آن چنان فشاری به سر و چشمانش می آمد که حتی نمی توانست چشمانش را باز کند. استخوان صورتش به شدت درد می کرد. گیج بود گویی میان زمین و آسمان معلق است. نمی دانست چه بلایی سرش آمده است.
0 نظر