کتاب مگره و آقای شارل/ مگره نگاه های پنهانی به طرف جسد خیسی که روی سنگفرش افتاده بود می انداخت. همانطور که همیشه در چنین مواردی پیش می آمد ناچار شد برای نزدیک شدن به خودش فشار بیاورد.
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر