کتاب چای در غروب جمعه روی میز سرد می شود/ حاصلش از عمر دقیقهای بود که به ساعت نگاه ... کرد گفت پنج دقیقه هنوز مانده است ... ساعت را به عقب برد که دقیقه رخ ندهد ... زمان رخ می داد چارهای نبود ... سرمایهایش فقط پلهای شکسته در باران بود .
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر