کتاب قرار ملاقات: آن شب پاول به خواب آرامی رفت من هم خوابی دیدم که پر از ماجرا بود. دریچه ای روی تن پاپا شاید اثر آن در متحرک دستشویی بود صاحب خانه جراح نیز شاید به خاطر این بود که پولی به دست آورده بودم که می توانستم بدهکاری ام را بدهم. آن زن و پدرم هم ربطی به آنجا نداشتند.
0 نظر