کتاب سیاوش/ روزی طوس، گیو و گودرز با جمعی برای شکار رفته بودند. آنها شبهنگام با صدای زنی از خواب بیدار شدند. گیو به سوی صدا رفته و متوجه میشود عدهای از سربازان ترکستان از مرز عبور کرده و قصد آزار زن را دارند. گیو، او را نجات داده و نزد بقیهی دوستان میبرد. آنان، زن را نزد کاووس برده و او میپذیرد به حرمسرای شاه وارد شود.
0 نظر